این داستان به نقل از یکی از مهندسین ساخت رواق برای حرم می باشد.
قرار بود رواق جدید امام رضا رو بسازیم .دل تو دلم نبود هم مهندس،مهندس به نامی بود هم کار کار بزرگی بودآرزوی هرکسی بود که توی حرم امام رضا یه یادگار ازخودش بذاره حالا این لیاقت نصیب من شده بود .
کار رو شروع کرده بودیم اما کار اصلی که سردرب ورودی بود باقی مونده بود،نمیدونم چی شد که قرار شدشیخ(مهندس وطراح رواق) از مشهد بره البته نه برای همیشه بلکه کاری پیش اومده بود و قرار بود برای چند روزی بالای سرکار نباشه .وقتی شیخ خواست حرم رو ترک کنه رو کرد به من و گفت : معمار دست به این سردر نمیزنی تا من برگردم !
منم که به کار مهندسی شیخ اعتماد کامل داشتم باوجودیکه تعجب میکردم ولی گفتم :
بقیه در ادامه مطلب...